ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
یک شبی مجنون نمازش را شکست |
بی وضو در کوچه لیلا نشست |
عشق آن شب مست مستش کرده بود |
فارغ از جام الستش کرده بود |
سجده ای زد بر لب درگاه او |
پُر ز لیلا شد دل پر آه او |
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای |
بر صلیب عشق دارم کرده ای |
جام لیلا را به دستم داده ای |
وندر این بازی شکستم داده ای |
نیشتر عشقش به جانم می زنی |
دردم از لیلاست آنم می زنی |
خسته ام زین عشق،دل خونم نکن |
من که مجنونم تو مجنونم نکن |
مرد این بازیچه دیگر نیستم |
این تو و لیلای تو... من نیستم |
گفت ای دیوانه لیلایت منم |
در رگ پنهان و پیدایت منم |
سالها با جور لیلا ساختی |
من کنارت بودم و نشناختی |
عشق لیلا در دلت انداختم |
صد قمار عشق یکجا باختم |
کردمت آواره صحرا نشد |
گفتم عا قل می شوی اما نشد |
سوختم در حسرت یک یا ربت |
غیر لیلا بر نیامد از لبت |
روز و شب او را صدا کردی ولی |
دیدم امشب با منی گفتم بلی |