کلبه عشـــــــــــــــــق
کلبه عشـــــــــــــــــق

کلبه عشـــــــــــــــــق

در کوهسار شب

چشم بگشا که جلوه دلدار

به تجلی است از در و دیوار

این تماشا چو بنگری گویی: لیس فی الدار غیره دیار

 

دیدن روی تو و دادن جا مطلب ماست

پرده بردار ز رخسار که جان بر لب ماست

بت روی تو پرستیم و ملامت شنویم

بت پرستی اگر این است که این مذهب ماست

شرب می با لب شیرین تو ما راست حلال

بی خبر زاهد از این ذوق که در مشرب ماست

نیست جز وصف رخ و زلف تو ما را سخنی

در همه سال و مه این قصه روز و شب ماست

در تو یک یا رب ما را اثری نیست ولی

قدسیان را به فلک قلقله از یارب ماست

خواستم تا که شوم بسته فتراکش گفت:

فرصت این بس که سرت خاک سم مرکب ماست

 

با آنکه کس ز آتش عشقت چو ما نسوخت

بر ما دلت نسوخت ندانم چرا نسوخت

جز آهنین دل تو که دارد توان و تاب

دیگر دلی نماند که بر حال ما نسوخت

این آتشی که در دل من از هوای توست

کی برگرفت شعله که مرغ هوا نسوخت؟

بر رند خرقه سوز ملامت چرا کند زاهد؟

کز آتشی همه عمرش قبا نسوخت

در نی نوای عشق چو مطرب نمود ساز

در حیرتم که نی ز چه از این نوا نسوخت

 

ما سرخوشان مست دل از دست داده ایم

همراز عشق و همنفس جام باده ایم

بر ما بسی کمان ملامت کشیده اند

تا کار خود ز ابروی جانان گشاده ایم

ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیده ای

ما آن شقایقیم که با داغ زاده ایم

پیر مغان ز توبه ما گر ملول شد

گو باده صاف کن که به عذر ایستاده ایم

کار از تو می رود مددی ای دلیل راه!

که انصاف می دهیم و ز ره اوفتاده ایم

چو لاله می مبین و قدح در میان کار

این داغ بین که بر دل خونین نهاده ایم

گفتی که حافظ این همه رنگ و خیال چیست

نقش غلط مبین که همان لوح ساده ایم

 

دل از من برد و روی از من نهان کرد

خدا را با که این بازی توان کرد؟

شب تنهاییم در قصد جان بود

خیالش لطف های بی کران کرد

چرا چون لاله خونین دل نباشم؟

که با ما نرگس او سرگران کرد

که را گویم که با این درد جان سوز؟

طبیبم قصد جان ناتوان کرد

بدان سان سوخت چو شمعم که بر من

صراحی گریه و بربط فغان کرد

صبا گر چاره داری وقت وقت است

که درد اشتیاقم قصد جان کرد

میان مهربانان کی توان گفت

که یار ما چنین گفت و چنان کرد؟

عدو با جان حافظ آن نکردی

که تیر چشم آن ابرو کمان کرد

 

نظرات 7 + ارسال نظر
ارتباط شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:23 ق.ظ http://www.ertebat.blogsky.com

سلام
واقعا وبلاگ جالبی دارید . خیلی از وبلاگتون خوشم اومده .
خوشحال می شم ما رو لینک کنید و اجازه لینکتون رو به ما بدید .
۩۞۩ بی پرده زنان و مردان را ببینید۩۞۩
اگه با تبادل لینک موافق بودید حتما به من اطلاع بدید که شما رو با چه عنوانی لینک کنم .

باران دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:43 ق.ظ http://shamdanyesoorati.blogfa.com

سلام .
خوبه دیگه .... ما سایه مون سنگین شده ؟؟؟!!
من که گفتم درگیری ای خودم رو دارم.
شما دل نازک شدی .
موفق باشی .

باران دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:45 ق.ظ http://shamdanyesoorati.blogfa.com

سلام .
من سایه ام سنگین شده ؟؟؟!!!
من که گفتم درگیری های خودم رو دارم.
شما دل نازک شدی .

قشنگ بود .

موفق باشی.

یادداشت های یک خبرنگار دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:10 ب.ظ http://www.hamzad23.blogfa.com

سلام..... خسته نباشی ...

مریم سه‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:53 ب.ظ http://negasa.blogfa.com

سلام.بازم ممنون از این که بهم سر زدی.شعرهاتو خوندم خیلی جالب بودن.
موفق باشی

مهندس محمد یکشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 02:45 ب.ظ

خودم از شعرت خوشم نیومد ولی دوستم فرشید خوشش اومد.

عباس امینی سه‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 01:13 ب.ظ

شاعرش کیه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد