کلبه عشـــــــــــــــــق
کلبه عشـــــــــــــــــق

کلبه عشـــــــــــــــــق

خاطر حزین

کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد؟/ یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد 

از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار/صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد 

غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل!/شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد 

هر کو نکندن فهمی ز این کلک خیال انگیز/نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد 

جام می و خون دل هر یک به کسی دادند/ در دایره قسمت اوضاع چنین باشد 

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود/که این شاهد بازاری و آن پرده نشین باشد 

آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر/که این سابقه پیشین تا روز پسین باشد 

 

 

سری دیدم که سامانش نمی بو  / غمی دیدم که پایانش نمی بو  

اگر باور نداری سوی من آی / ببین دردی که درمانش نمی بو    

خوش آن ساعت که یار از در درآیو / شو هجرون و رور غم سرایو 

ز دل بیرون کنم جون را به صد شوق 

همین واجم که چایش دلبر آیو

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد