کلبه عشـــــــــــــــــق
کلبه عشـــــــــــــــــق

کلبه عشـــــــــــــــــق

جور یار

غم زمانه خورم یا فراق یار کشم؟/ به طاقتی که ندارم کدام بار کشم؟ 

نه قوتی که توانم کناره جستن از او/ نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم 

نه دست صبر که در أستین عقل برم/نه پای عقل که در دامن قرار کشم 

ز دوستان به جفا سیرگشت مردی نیست/جفای دوست زنم گرنه مردوار کشم 

چو می توان به صبوری کشید جور عدو/ چرا صبور نباشم که جور یار کشم؟ 

شراب خورده ساقی ز جام صافی وصل/ضرورت است که درد سر خمار کشم 

گلی چو روی تو گر در چمن به دست آید/کمینه دیده سعدیش پیش خار کشم  

(سعدی) 

الهی آتش عشقم به جان زن/ شرر زآن شعله بر استخوان زن 

چو شمعم بر فروز از آتش عشق/بر آن آتش دلم فواره سان زن 

هزارن غم به دل اندوته دیرم/به سینه آتشی افروته دیرم 

به یک آه سحرگاه از دل تنگ/هزاران مدعی را سوته دیرم 

(باباطاهر)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد