ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
نه طریق دوستان است و نه شرط مهربانی/که به دوستان یکدل سر دست برفشانی
دلم از تو چون برنجد که به رحم درنگنجد/که جواب تلخ گوئی تو به این شکر دهانی
نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو/که به تشنگی بمردم در آب زندگانی
غم دل به کس نگویم که بگفت رنگ رویم/تو به صورتم نگه کن که سرایرم بدانی
عجبت نیاید از من سخنان سوزناکم/عجب است اگر نسوزم چو به آتشم نشانی
نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم/همه بر سر زبانند و تو در میان جانی
اگرت به هر که دنیا بدهند حیف باشد/وگرت به هر چه عقبی بخرند رایگانی
تو نظیر من ببینی و بدیل من بگیری/عوض تو من نیابم که به هیچ کس نمائی
نه عجب کمال حسنت که به صد زبان بگویم/که هنوز پیش ذکرت خجلم ز بی زبانی
دل عارفان ربودند و قرار پارسایان/همه شاهدان به صورت.تو به صورت و معانی
مزن ای عدو به تیرم که بدین قدر نمیرم/خبرش بگو که جانم بدهم به مژدگانی
مده ای رفیق پندم که به کار در نبندم/تو میان ما ندانی که چه می رود نهانی
بت من چه جای لیلی که بریخت خون مجنون/اگر این قمر ببینی دگر آن سمر نخوانی
دل دردمند سعدی ز محبت تو خون شد/نه به وصل می رسانی نه به قتل می رسانی
(سعدی)
لطفا املای شعرو درست بنویس اقلا