کلبه عشـــــــــــــــــق
کلبه عشـــــــــــــــــق

کلبه عشـــــــــــــــــق

پاسبان دل

پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب

تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم

دیده بخت به افسانه او شد در خواب

کو نسیمی  ز عنایت که کند بیدارم؟



یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن

ترسم که بوی نسترن مست است و هوشیارش کند

ای آفتاب آهسته نه پا در حریم یار من

ترسم صدای پای تو خواب است وبیدارش کن

(حافظ٬فریدون مشیری)


نظرات 2 + ارسال نظر
ابوالفضل دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:12 ب.ظ http://www.keshavarzi0219.blogfa.com

سلام
خسته نباشید
وبلاگ خوبی دارید و من مایلم که با شما تبادل لینک داشته باشم. اگه شما هم موافقید وبلاگ من رو با نام ( غریبه ) لینک کنید و فورا اطلاع دهید که با چه نامی لینکتان کنم؟

ترمه چهارشنبه 14 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:53 ق.ظ

سلام

دوست عزیز شعری رو که اینجا به اسم شعر فریدون مشیری قرار داده اید شعر فایز دشتی هست نه مشیری
یارم به یک لا پیرهن
خوابیده زیر نسترن

ترسم که بوی نسترن
مست است و هشیارش کند

پروانه امشب پر مزن
اندر حریم یار من

ترسم صدای پرپرت
از خواب بیدارش کند

پیراهنی از برگ گل
بهر نگارم دوختم

بس که لطیف است آن بدن
ترسم که آزارش کند

ای آفتاب آهسته نِه
پا درحریم یار من

ترسم صدای پای تو
از خواب بیدارش کند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد