کلبه عشـــــــــــــــــق
کلبه عشـــــــــــــــــق

کلبه عشـــــــــــــــــق

محنت سرا

دلی دارم  چه دل محنت سرایی

که در وی خوشدلی را نیست جائی

دل مسکین چرا غمگین نباشد؟

که در عالم نیابد دلربائی

تن مهجور چون رنجور نبود

چه تاب کوه دارد رشته تایی

چگونه غرق خونابه نباشم؟

که دستم می نگیرد آشنائی

بمیرد دل چو دلداری نبیند

بکاهد جان چو نبود جانفزائی

بنالم بلبل آسا چون نیابم

ز باغ دلبران بوی وفائی

فتادم باز در وادی خونخوار

نمی بینم رهی را رهنمائی

نه دل را در تحیر پای بندی

نه جان را جز تمنا دلگشائی

در این وادی فرو شد کاروان ها

که کس نشنید آواز درائی

در این ره هر نفس صد خون بریزد

نیارد خواستن کس خونبهائی

دل من چشم می دارد کزین ره

بیابد بهر چشمی توتیائی

روانم نیز در بسته است همت

که بگشاید در راحت سرائی

تنم هم گوش می دارد کزین در

به گوش جانش آید مرحبائی

تمنا می کند مسکین عراقی

که در یابد بقا بعد از فنائی




نظرات 1 + ارسال نظر
sababoy شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 05:23 ب.ظ http://sababoy.blogfa.com

مهربان تر می شوند. دوست تر می دارند. می بوسند گونه های کهنه را تا دگر شوند. تازه شوند و شکوفه های تازه دهند. اینچنین است عید. که من اینجا با تو بودن را بگویم و در آن گوشه سفره هفت نشسته، ماهی قرمزی اسیری بکشد. اینچنین است عید. دستانت را بگشا. ببین چقدر شکوفه های تازه سبز بودن رویانده. دستانم را رها کن. برو یکی آزادی بخر. زیاد گران نیست. فقط گذشت تومن است. تنگ بلورین تو را می طلبد.
عید بر شما مبارک.
Kinder, more love, kiss the old cheeks to be else. To be new and to grow new blossom. This is a celebration that I say about being with you and about a fish in captivity on corner of the seven put table-cloth. This is New Year celebration. Open your hands. See what new blossoms of being green are grown. Leave my hands. Go to buy liberation. Not so expensive. Just a remission. The crystalline bottle is waiting for you.
Happy New Year.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد