همراه شو عزیز، تنها نمان به درد
که این درد مشترک هرگز جداجدا درمان نمی شود دشوار زندگی، هرگز برای ما بی رزم مشترک، آسان نمی شود
که این درد مشترک
هرگز جداجدا درمان نمی شود دشوار زندگی، هرگز برای ما بی رزم مشترک، آسان نمی شود
هرگز جداجدا درمان نمی شود
دشوار زندگی، هرگز برای ما
بی رزم مشترک، آسان نمی شود
شعری از برزین آذرمهر(جعفر مرزوقی)رزم مشترکهمراه شو رفیق! تنها نمان به درد!کین درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی شود!دشوار زندگی هرگز برای ما بیرزم مشترک آسان نمی شود!تنها نمان به درد! همراه شو رفیق!تیر ماه ۱۳۵۲برزین آذرمهرواین هم شعری دیگر از همان شاعراز نو دمیدن های پنهان...قلب زمین گرم است این بار،شوق شکفتن دارد انگار...از نو دمیدنهای پنهان،از نو دویدنهای خون،در پنجه های نازک وترد ِ درختان،گویی هوایی تازه، می خیزد، ازاین باغ!گویی دگر بارزیر نگاه های حسود ِاسب ِتوفان،بی اعتناءبه زوزه های گرگ ِ خونخوار ِزمستان،دارد به آرامی بهاری نقش می بندد در این باغ!برزین آذرمهر
شعری از برزین آذرمهر(جعفر مرزوقی)
رزم مشترک
همراه شو رفیق!
تنها
نمان به درد!
کین درد مشترک
هرگز جدا جدا
درمان نمی شود!
دشوار زندگی
هرگز برای ما
بیرزم مشترک
آسان نمی شود!
تنها
نمان به درد!
همراه شو رفیق!
تیر ماه ۱۳۵۲
برزین آذرمهر
واین هم شعری دیگر از همان شاعر
از نو دمیدن های پنهان...
قلب زمین گرم است
این بار،
شوق شکفتن دارد
انگار...
از نو دمیدنهای پنهان،
از نو دویدنهای خون،
در پنجه های نازک وترد ِ درختان،
گویی هوایی تازه،
می خیزد،
ازاین باغ!
گویی دگر بار
زیر نگاه های حسود ِاسب ِتوفان،
بی اعتناء
به زوزه های گرگ ِ خونخوار ِزمستان،
دارد به آرامی بهاری
نقش می بندد
در این باغ!
برزین آذرمهر