ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی
چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی
همه شب نهاده ام سر، چو سگان بر آستانت
که رقیب در نیاید به بهانه گدایی
مژهها و چشم یارم ز چه رو همیشه باز است؟
که میان سنبلبستان چرد آهوی ختایی
در گلستان چشمم ز چه رو همیشه باز است؟
به امید آنکه شاید تو به چشم من درآیی
سربرگ گل ندارم ز چه رو روم به گلشن؟
که شنیدهام ز گلها همه بوی بیوفائی
به کدام مذهب است این، به کدام قبلت است این؟
که کشندعاشقی را که تو عاشقم چرائی
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی
به قمارخانه رفتم همه پاکباز دیدم
چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریائی
در دیر می زدم من که ندا ز در در آمد
که درآ درآ عراقی که تو هم از آن مائی
عراقی
ز دو دیده خون فشانم
دیده را یادت رفت