کلبه عشـــــــــــــــــق
کلبه عشـــــــــــــــــق

کلبه عشـــــــــــــــــق

در کوچه سار شب

در این سرای بی کسی، کسی به در نمی زند
به دشت پرملال ما، پرنده پر نمی زند
یکی ز شب گرفتگان، چراغ بر نمی کند
کسی به کوچه سار شب، در سحر نمی زند
نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند
گذرگهی ست پر ستم، که اندر او به غیر غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند
چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات
برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند
نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم و سزاست
وگرنه بر درخت تر، کسی تبر نمی زند
امیر هوشنگ ابتهاج

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد