کلبه عشـــــــــــــــــق
کلبه عشـــــــــــــــــق

کلبه عشـــــــــــــــــق

شیدای گیتی

چندان که گفتم غم با طبیبان
درمان نکردند مسکنی غریبان
آن گل که هر دم در دست بادی است
گو شرم بادش از عندلیبان
یا رب امان ده تا باز بیند
چشم محبان روی حبیبان
ای منعم آخر بر خوان وصلت
تا چند باشیم از بی نصیبان
درج محبت بر مهر خود نیست
یا رب مبادا کام رقیبان
ما درد پنهان با یار گفتیم
نتوان نهفتن درد از طبیبان
حافظ نگشتی شیدای گیتی
گر می شنیدی پند ادیبان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد