کلبه عشـــــــــــــــــق
کلبه عشـــــــــــــــــق

کلبه عشـــــــــــــــــق

آواز پنج

در عشق تو عقل سرنگون گشت

جان نیز خلاصه جنون گشت

خود حال دلم چگونه گویم

کان کار بجان رسیده چون گشت

برخوان که درت به زاری زار

از بس که به خون بگشت خون گشت

درمان چه طلب کنم که عشقت

ما را سوی درد رهنمون گشت

خون دل ماست یا دل ماست

خونی که ز دیده ها برون گشت

تا قوت عشق تو بدیدم

سرگشتگی ام بسی فزون گشت

تا دور شدم من از در تو

از ناله دلم چو ارغنون گشت

آن مرغ که بود زیر کش نام

در دام بلای تو زبون گشت

لختی پر و بال زد به آخر

از پای فتاد و سرنگون گشت

تا درد تو را خرید عطار

قد الفش بسان نون گشت

عطار که بود کشته تو

دریاب که کشته تر کنون گشت

عطار نیشابوری

نظرات 1 + ارسال نظر
مصطفی شنبه 11 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 11:45 ب.ظ

به به دستت درد نکنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد