کلبه عشـــــــــــــــــق
کلبه عشـــــــــــــــــق

کلبه عشـــــــــــــــــق

تصنیف هشت

نامدگان و رفتگان، از دو کرانه زمان

سوی تو می دوند، ها! ای تو همیشه در میان

پیش تو جامه در نهم، نعره زند که بر درم

آمدمت که بنگرم، گرینه نمی دهد امان

ای گل بوستان سرا، از پس پرده درآ

بوی تو می کشد مرا، وقت سحر ببوستان

آه که می زند برون، از سرو سینه موج خون

من چه کنم که از درون، دست تو می کشد کمان

پیش وجودت از عدم، زنده و مرده را چه غم

کز نفس تو دم به دم می شنویم بوی جان

هر چه به گرد خویشتن، می نگرم در این چمن

آینه ضمیر من، جز تو نمی دهد نشان


امیرهوشنگ ابتهاج

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد