کلبه عشـــــــــــــــــق
کلبه عشـــــــــــــــــق

کلبه عشـــــــــــــــــق

چشم انتظار

نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد به نبید

چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید

نشان داغ دل ماست لاله ای که شکفت

به سوگواری زلف تو این بنفشه دمید

به یاد زلف نگونساز شاهدان چمن

ببین در آینه جوبیار، گریه بید

بیا که خاک رهت لاله زار خواهد شد

ز بس که خون دل از چشم انتظار چکید

به دور ما که همه خون دل به ساغرهاست

ز چشم ساقی غمگین که بوسه خواهد چید؟

چه جای من که در این روزگار بی فریاد

ز دست جور تو ناهید بر فلک نالید

از این چراغ توام چشم روشنایی نیست

که کس ز آتش بیداد غیر دود ندید

گذشت عمر و به دل عشوه می خریم هنوز

که هست در پی شام سیاه صبح سپید

که را است سایه در فتنه ها امید امان

شد آن زمان که دلی بود در پناه امید

صفای آینه خواجه بین کز این دم سرد

نشد مکدر و بر آه عاشقان بخشید


امیر هوشنگ ابتهاج

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد