کلبه عشـــــــــــــــــق
کلبه عشـــــــــــــــــق

کلبه عشـــــــــــــــــق

خوشید عالم

چون تو جانان منی جان بی تو خرم کی شود

چون تو در کس ننگری کس با تو همدم کی شود

گر جمال جانفزای خویش ننمایی به من

جان ما گر در فزاید حسن تو کم کی شود

دل ز من بردی و پرسیدی که دل گم کرده ای

این چنین  طراریت با من مسلم کی شود

عهد کردی تا من دلخسته را مرهم نهی

چون تو گویی یا کنی این عهد محکم کی شود

چون مرا دلبستگی از آرزوی روی توست

این چنین دلخستگی زایل به مرهم کی شود

غم از آن دارم که بی تو همچو حلقه بر درم

تا تو از در درنیایی از دلم غم کی شود

خلوتی می بایدم با تو زهی کار کمال

ذره ای هم صحبت خورشید عالم کی شود

نیستی عطار مرد او که هر تر دامنی

گر به میدان لاشه تازد رخش رستم کی شود

 

عطار نیشابوری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد