کلبه عشـــــــــــــــــق
کلبه عشـــــــــــــــــق

کلبه عشـــــــــــــــــق

مه لقا

دوش که آن مه لقا، خوش ادا، با صفا، باوفا

از برم آمد و بنشست، برده دین و دلم از دست

باز مرا سوی خود، می کشد می برد می زند

با دو چشم مست، ابرویش پیوست

آتشم اندر دلم برزد، زان رخ همچو آذر زد

سوخت همه خرمنم، یکسره جان و تنم

کشته عشقت منم، ای صنم، بد مکن

بیش از این ظلم بی حد مکن


علی اکبر شیدا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد