کلبه عشـــــــــــــــــق
کلبه عشـــــــــــــــــق

کلبه عشـــــــــــــــــق

صلای عشق

دلا یک دم رها کن آب و گل را

صلای عشق درده اهل دل را

ز نور عشق شمع جان برافروز

رموز عشق از جانان بیاموز

چو داوود آیت سرگشتگان خوان

زبور عشق بر آشفتگان خوان

حدیث عشق، ورد عاشقان ساز

دل و جان در هوای عاشقان باز

چو عود از عشق بر آتش همی سوز

چو شمعی می گری و خوش همی سوز

شراب عشق در جام خرد ریز

از آنجا جرعه ای بر جان خود ریز

چو عشق آمد خرد را میل درکش

به داغ عشق، خود را نیل درکش

خرد آب است و عشق، آتش به صورت

نسازد آب با آتش ضرورت

خرد، گنجشک دام ناتمامی است

ولیکن عشق، سیمرغ نهانی است

خرد نقد سرای کائنات است

ولیکن عشق، اکسیر حیات است

ز دل تا عشق راهی نیست دشوار

میان عشق ودل مویی است مقدار

چو آید لشکر عشق از کمینگاه

نماند عقل را از هیچ سو راه

دو عالم سایه خورشید عشق است

دو گیتی حضرت جاوید عشق است

 

عطارنیشابوری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد