کلبه عشـــــــــــــــــق
کلبه عشـــــــــــــــــق

کلبه عشـــــــــــــــــق

شوق دوست-2و5و6

اگر مراد تو ای دوست نامرادی ماست

مراد خویش دگر باره من نخواهم خواست

عنایتی که تو را بود اگر مبدل شد

خلل پذیر نباشد ارادتی که مراست

میان عیب و هنر پیش دوستان قدیم

تفاوتی نکند چون نظر به عین رضاست

مرا به هر چه کنی دل نخواهی آزردن

که هرچه دوست پسندد به جای دوست رواست

هزار دشمنی افتد میان بدگویان

میان عاشق و معشوق دوستی برجاست

جمال در نظر و شوق همچنان باقی است

گدا اگر همه عالم بدو دهند گداست

مرا به عشق تو اندیشه از ملامت نیست

اگر کنند ملامت نه بر من تنهاست

غلام قامت آن لعبت قباپوشم

که از محبت رویش هزار جامه قباست

بلا و زحمت امروز بر دل درویش

از آن خوش است که امید رحمت فرداست


سعدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد